اگه شیطان کش ایرانی بود ...

سلام به تمام کسایی که این پست رو میخونن . 🙋♀️ حالتون چطوره ؟ اومدم با یه پست چرت و پرت دیگه . 😄 داخل این پست میخوام براتون از انیمه شیطان کش بگم . اگر خوشتون اومد لایک کنید و نظر بدید . 😉 لطفا برید ادامه .
کافر کش ( فصل اول ) :
روزی روزگاری ، پسری به نام طاها با خوانوادش ، داخل کوهستان زندگی میکرد .
( طاها همون تانجیرو هست 😂 )
طاها بسیار بسیار پسر با ایمانی بود . 😂 یه شب که طاها رفته بود به شهر که زغال بفروشه و روزی حلال دربیاره ، موقع برگشتن عموش بهش گفت که نره ، چون راه کوهستان خطرناکه ؛ اما طاها گفت که ایمانم قویه ، چیزیم نمیشه .
( اشاره به اونجا که میگه من بویاییم قویه 😂 )
اما حالا یه جوری راضی میشه . صبح که برمیگرده خونه ، ایمانش بهش میگه که یه بی ایمان اون نزدیکاست . 😂 سریع میره ببینه که چی شده ، که میفهمه خانوادش مردن ؛ جز خواهرش فاطمه .
( فاطمه همون نزوکو هستش 😂 )
سریع میخواد بببرش دکتر ، که متوجه میشه فاطمه میخواد گازش بگیره و روسریش داره از سرش میفته. 😂 یهو از ناکجا آباد ، یه نفر به اسم مرتضی میاد و جلوی فاطمه رو میگیره . 😂
( مرتضی همون تومیوکا گیو هستش 😂 )
مرتضی میخواد فاطمه رو بکشه . میگه " خواهرت الان یه کافر شده . من یه کافر کشم و وظیفم اینه که بکشمش . "
( کافر = شیطان _ کافر کش = شیطان کش ) 😂 ( کافر : موجوداتی ، که دین رو زیر سوال میبرن ، برادر / خواهر دینیشون رو میخورن ، نماز نمیخونن و حجاب هم نمی کنن . ) 😂
ولی طاها قسم خدا رو میخوره و مرتضی راضی میشه . 😂
طاها با یه زوری شال فاطمه رو سرش میکنه . 😂
بعد میره توی یه کوهستان و با یه کافر درگیر میشه و متوجه میشه کافرا زیر نور آفتاب میمیرن . اونجا با یه نفر به اسم حاجی تورج ملاقات میکنه .
( حاجی / حاجیه : به حاج آقا / حاج خانم سابق میگن حاجی _ حاجی / حاجیه = هاشیرای سابق _ حاج خانم / حاج آقا = هاشیرا ) 😂😂
حاجی تورج داخل دوسال بهش آموزش میده تا کافر کش بشه و بتونه توی آزمون کافر کشا شرکت کنه . شرکت میکنه و قبول میشه و اولین ماموریتش میاد . باید بره به یه دهکده که دختراش گم میشن . اما چون اونجا باید با دخترا حرف میزد حاجی تورج براش یه سیقه محرمیت خوند . 🤣
ماموریت بعدیش داخل پایتخت هست . اونجا متوجه همون بی ایمانی میشه ، که خانوادش رو بکشته . اون یه کافره . پیداش میکنه و با ارباب تمام کافرا ، یعنی " مایکل جکسون " آشانا میشه . 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
( دیدم خیلی به هم شبیهن اسم موزانو گذاشتم مایکل جکسون . 🤣🤣🤣🤣 )
ولی مایکل جکسون از دستش فرار میکنه . اونجا طاها با یه خانم دکتر به اسم طاهره خانم و دستیارش شیر فرهاد آشنا میشه . 😂
( طاهره همون تامایو هستش و شیر فرهاد هم که یوشیرو 🤣🤣🤣🤣🤣 )
طاهره خانم و دستیارش کافرایی هستن ، که میخوان دیگه دین رو زیر سوال نبرن و نماز بخونن . 😂
طاهره خانم از طاها خواست براش خون تک تک ۱۲ مرد / زن خشمگین رو براش گیر بیاره 🤣😂
( ۱۲ مرد / زن خشمگین : به ۱۲ تا از قدرتمند ترین ، و مورد اعتمادترین کافرای مایکل جکسون میگن _ ۱۲ مرد / زن خشمگین = همون ۱۲ کیزوکی " ماه خونین " ) 😂😂
بعد از چند مدت ، طاها ، با دوتا کافر کش دیگه ، به اسم های جعفر و ایمان الله آشنا میشه . 😂
( جعفر برابر با زنیتسو هست و ایمان الله هم اینوسکه ) 😂😂😂😂
یه شب ، که جعفر میخواسته نماز بخونه ، فاطمه رومیبینه و عاشقش میشه . 😂😂😂
یه چند مدت دیگه میرن تو جنگل و با یکی از ۱۲ مرد / زن خشمگین آشنا میشه . اونجا طاها دوباره مرتضی رو میبینه . مرتضی اینبار با یه خانم به اسم شادی اومده . شادی خانم خودشو معرفی میکنه و میگه که نامزد مرتضی هست . 😂😂😂( شادی برابر است با شینوبو ) 😂😂😂
یه دختر خیلی با حجاب و مودب هم به اسم کیمیا همراه اون ها بود که افتاده بود دنبال فاطمه . 😂( کیمیا همون کانائو هست 😂😂🤣🤣 )
بعد طاها و فاطمه رو میبرن پیش بقیه حاج آقا ها و حاج خانوما . 😂
اونجا طاها با ۷تا حاج آقا به نام های : فریبرز حاجاقای مار ( همونی که یه مار داره ) ، مهدی حاجاقای مه ( یوچیرو بود مویچیرو بود ) ، کیوان حاج آقای سنگ ( همون کوره ) ، ساسان حاج آقای باد ( سانمی ) تیمور حاج آقای صدا ( تنگن اوزویی ) ، رحمان حاج آقای آتش ( رنگوکو ) و همون مرتضی که حاج آقای آب هست . 😂😂😂🤣🤣🤣🤣
دوتا حاج خانم هم اونجا بودن . اسماشون شادی حاج خانم حشره و ملیسا حاج خانم عشق ( میتسوری ) بود . 😂😂😂 میخواستن که واسه فاطمه و طاها تصمیم بگیرن ، که کامران خان ، رئس کافر کشا از راه رسید و گفت که حاجی تورج ضمانتشون رو کرده . 😂😂 ( کامران خان = همون کاگایا ) بعد چند مدت باز برای طاها و دوستاش یه ماموریت جدید میاد و میرن به ماموریت ... ( پایان فصل اول )
خب . امیدوارم که هوشتون اومده باشه . حتی اگه یه لبخند کوچیک هم زدید لطفا لایک کنید و نظر بدید چون محتاجم . 🙂
از نگاه زیباتون ممنونم . 🙏🙏
در پناه حق ...